کار وعزت در جامعه
عزت جامعه
با توجه به مواردی که کار و تلاش را برای فرد اثرات با ارزش دارد و برای جامعه و افراد آن نیز بی ثمر نیست و جامعه ای که خود را سرباز دیگران نمی داند بی شک به موفقیت و هدف نهایی خود دست خواهد یافت.
طبق فرمایش حضرت علی(علیه السّلام): الناس أبناءُ ما یُحسِنون” مردمان فرزندان آن چیزند که آن را نیک انجام می دهند. یعنی همانگونه که انسانها به پدران خویش نسبت دارند، و با پدران و قدر منزلت پدران شناخته می شوند و قدر و منزلت می یابند، و مردم می گویند، فلانی پسر فلان کس است، به همین گونه همه اشخاص به کار و مهارت و تخصص خود نسبت داده می شوند و قدر و منزلت اجتماعی کسب می کنند، مثلاً می گویند، صنعتگر ماهر، پزشک متخصّص…… پس مردم، فرزندان هنر ما و نخصصهای خویشند و با انتساب به آن هنرها و تخصص ها (صنعتگری، نویسندگی، پزشکی، مهندسی و…) شناخته می شوند، و… اندازه کاردانی و مهارت در آنها ارج می بینند و قدر می یابند.
الامام علی(علیه السّلام): قیمهُ کُلِّ اِمِری ما یُحِنُه
امام علی(علیه السّلام): ارزش هر کس (به اندازه همان)، چیزی است که در آن خوب وارد است (و در آن مهارت دارد و هنرمندانه انجام می دهد).
و این ارزش و قیمت فرد تنها برای او عزت نمی آورد بلکه برای جامعه نیز دارای عزت می شود.
الامام الصادق(علیه السّلام): ما أبالی ألی مَنِ ائتَمَنتُ، خائناً أو مضتّعاً.
امام صادق(علیه السّلام): تفاوتی ندارد که کار را به«خائن» بسپارم یا به «ناشی».
این حدیث دربردارنده موضوعی بسیار مهم است، که از نظر ساختن فرد و جامعه همواره باید مورد توجهی عمیق باشد و بدان عمل شود و آن موضوع بسیار مهم این است که از نظر نتیجه فرقی نیست که کاری و شغلی و پستی و مدیریتی – کوچک یا بزرگ- دست شخص خائن سپرده شود، یا شخص ناشی و تخصص ندیده، و فاقد مهارت و کاردانی، و فاقد تحصیلات و تجربیات کارشناسانه و لازم که در هر دو صورت، کار تباه است و تباه …. و جامعه زیان دیده است و زیان… . در حکومتهای دینی، به اعتبار دین نیز ستم شده است.
مقصود از خودکفایی و عزت و اقتدار در جامعه این است که جامعه بتواند نیازمندیهای خود را در حد بالایی از رفاه تولید کند و ناگزیر به وارد کردن کالا از خارج نباشد البته ممکن است ترجیح دهد بعضی از نیازهای خود را از خارج تامین کند، به این سبب که هزینه تهیه آن در داخل بیشتر می شود و با وارد کردن آنها، این جامعه می تواند امکانات خود را در راه مفید تری به کار گیرد. در این صورت با خودکفایی ناسازگار نیست، زیرا جامعه قدرت لازم برای تولید آن کالا را دارد. اصولاً جامعه اس که توانایی تامین نیازمندیهای خود را در سطح عالی رفاه داشته باشد، خودکفاست و در نتیجه به عزت و سربلندی نیز دست پیدا خواهد کرد و جامعه خودکفا، روی پای خود ایستاده و این ایستادگی بدون وجود حیات و نشاط ممکن نیست.
قرآن مجید درباره مومنان به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
«كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ»
«چون كشتهاى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد ».