ريشه عدالت اجتماعى از نگاه امام خمينى قدس سره
اسلام دين فطرى است و احكام فطرى بيشتر به صورت اوامر ارشادى و يا مولوى، از جانب شارع مقدس طرح گرديده است و در اين ميان ارتباط بين عقايد و اوامر شرعى را نيز نبايد ناديده گرفت.
آنچه با عنوان ارتباط جهانبينى و ايدئولوژى در نظر بعضى از متفكّران معاصر مطرح شده است. امام بر اين اساس بحث عدالت را متخذ از توحيد مىدانند.
«انقلاب اسلامى بر مبناى اصل توحيد استوار است كه محتواى اين اصل در تمام شؤون جامعه سايه مىافكند …
همه امتيازها لغو مىشود، فقط تقوى و پاكى ملاك برترى است. زمامدار با پايينترين فرد جامعه برابر است و ضوابط و معيارهاى متعالى الهى و انسانى مبناى پيمانها و يا قطع روابط است.» بحث فوق مبتنى بر اعتقاد به وحدت معبود است. خداوند يكتا به عالم تشريع و تكوين عادلانه حكم كرده است و قوانين تشريعى و تكوينى او اقتضاى عدالت را دارد. در عبارت زير نيز به طور صريح عدالت اجتماعى را از عدالت الهى مىدانند:
«البته بسط عدالت همان بسط صفت حق تعالی است برای اشخاصی که چشم دارند. بسط عدالت هم می دهند، عدالت اجتماعی هم به دست آنهاست، حکومت هم تأسیس می کنند، حکومتی که حکومت عادله باشد، لکن مقصد این نیست، این¬ها همه وسیله است که انسان برسد به یک مرتبه دیگری که برای آن انبیاء آمده¬اند.»
عزاداری مردم نایین در روز عاشورا
در روز عاشورا در شهرستان نایین که هفت حسینیه تقسیم میشود هر محله جداگانه برای عرض تسلیت به ساحت مقدس امامزاده سلطان سید علی به راه می افتند.
تأمین نیاز دنیوی
داشتن کار و تلاش در زندگی باعث می شود که در زندگی دنیایی انسان، بی نیاز شود و نیازهای فردی خود را تأمین کند. از دیدگاه حضرت علی (علیه السّلام): ضمن دفاع از اصول و موازین دین مبین اسلام از کار و تلاش در مسیر احیا و آبادانی جامعه دریغ نکرد و مزارع و باغ های متعددی را احیا و آباد کرد. در مدت خلافت خویش نیز از کار غافل نگشت و در طول حیات خود اثری گران بها به نام (نهج البلاغه) را به یادگار گذاشت که این اثر علاوه بر کارها و فعالیت های خارج از منزل ایشان بود. پس مشخص می شود که بزرگان و معصومین ما در زندگی چه از نظر دنیوی تلاش می کردند و چه از نظر فرهنگی … به طور کلی و هر جامعه ای برای تداوم حیات و بقا به کار و فعالیت مردم و مسئولان نیاز دارد و اگر عده ای این نیاز را نادیده بگیرند جامعه به نابودی کشیده می شود و اگر این نگرش را به طور کلی قبول کنیم که انسان نیاز دارد برای زندگی خود زحمت بکشد و برای تهیه مواد خوراکی، ارتباط و فعالیت خویش را تاثیرش را بداند بسیاری از مسائل و مشکلات حل می شود
کار کردن و سلامتی بدن
یکی از آثار فردی کار، برخورداری شخص از سلامت و نشاط جسمی است. بیکاری و عاطل بودن، باعث استراحت بیش از حد و پدید آمدن روحیه خمودی و یاس و افسردگی در شخص می شود. با کار، اعضای انسان توان خود را بروز می دهد.
امیر مؤمنان(علیه السّلام) فرمود:
«مَن یعمل یَزدَدُ قُوّۀ، هر کس کار کند، توان او افزوده می شود. قوی تر شود»[1].
«مَن یقصر فی العمل، یزدد فتره، هر که در عمل کوتاهی کند، سستی و ناتوانی او افزوده می شود»[2].
امام صادق(علیه السّلام) به مفصل فرمود:
« اگر تمام نیازهای مردم تأمین شده بود، از زندگی لذت نمی برند. اگر انسانی مدتی ساکن مکانی شود و همه نیازهای او فراهم باشد، از بی کاری خسته می شود و مایل است خود را مشغول کند».
کار کردن و داشتن حرفه در زندگی سبب فعالیت پیدا کردن نیروهای بدنی آدمی است، و مایه استواری بدن و پیچیدگی ماهیچه ها و آشکار شدن امکانات تجربی او است در هنگام دست و پنجه نرم کردن با واقعیتهاـ در اشکال مختلف کار و سختی بدن- سپس با کار کردن و سختی دیدن قدرت کوشایی آدمی تقویت می شود، نشاط و مقاوم او تجلی پیدا می کند و بدینگونه نیروهای وی کمال و افزایش می یابد. آری به گفته امام علی(علیه السّلام): (مَن یعمل یزدد……..)
(در قسمت بالا اشاره شد) در پرتو این نگرش، دست کشیدن از کار و بلکه کاستن از آن موجب فتور و سستی بدنی و روانی خواهد شد. و بر عکس پرکاری سبب آن می شود که نیروهای آدمی و تواناییهای جسمی او از مرحله قدرت و امکان به فعلیت و آشکار شدن در آید، به عبارت دیگر: به همان اندازه که شخص به خوراک نیاز دارد، به کار نیز نیازمند است و کار برای بدن آدمی همچون آب برای گیاه به شمار می رود.
[1]- همان، ج5، ص 424.
[2]- احمد، آرام، همان کتاب، ج5، ص424.
سبک زندگی و هویت
سبک زندگی و هویت دو مقوله ملازم همدیگر و پیوسته اند، اکنون صور نوین هویت اجتماعی مبتنی بر سبک زندگی است و این روش الگومند مصرف که با درک و ارزشگذاری کالاها همراه است ما را به ایجاد یک هویت جدید با تکیه بر مصرف می رساند. زندگی هویتی امروز بخش قابل توجهی از تأثیر خود را از افزایش نقش نمادها، نشان ها و گروه های کالایی که به تولید نشانه برای شخص می پردازند، گرفته است. اعمال نفوذ سبک زندگی در انسان امروزی از او موجودی چند هویتی یا بی هویت ساخته است که بی توجهی به آن می تواند هویت ملی و امنیت ملی را حتی با مشکل مواجه کند.
هویت را به معنای یکی شدن خود یا «یکی شدن خود با دیگران» و چیستی فرد تعریف می کنند و هویت هر پدیده ای همان ماهیت وجود اوست. همچنین گفته می شود نشانه تمایز یک فرد با دیگران نیز از همان هویت سرچشمه می گیرد.
در هویت است که انسان برنامه رسیدن به خود، دیگران و خدا را دنبال می کند. بر اساس نظریه هویت، فرایند هویت یک سیستم کنترل است که مجموعه ای از هنجارها و ضدهنجارها را در فرد و جامعه به وجود می آورد. هویت مجموعه معانی است که چگونه بودن را در خصوص نقش های اجتماعی به فرد القا می کند و یا وضعیتی است که به فرد می گوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید می کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می دهد.
هویت جمعی ما نیز نشأت گرفته از هویت های فردی است که مانند قطرات باران هویت دریا را شکل می دهد، هویت جمعی را هویت ملی نیز می گویند که دارای ابعادی شامل سرزمین، فرهنگ و زبان است. البته برخی نیز ابعاد هویت ملی را در هفت محور اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و زبانی دسته بندی کرده اند.